عوامل اقتصادی بحران آب

کارشناسان می گویند که بیش از ۹۰ درصد آب مصرفی کشور در حوزه کشاورزی است و کمتر از ۱۰ درصد صنعت، خانگی و دیگر موارد.
    در این صورت بر پایه اصل ۸۰-۲۰ دست کم از دید حجم آب، پرداختن به صرفه جویی در حوزه های غیرکشاورزی، اهمیت چندانی ندارد. برای نمونه اگر به فرض محال بتوانیم با سیاست هایی حتی ۵۰ درصد از آب مصارف غیرکشاورزی را نجات دهیم یا بازیافت کنیم، تنها ۵ درصد از کل آب مصرفی کشور به چرخه برمی گردد در حالی که تنها با ۲۰ درصد صرفه جویی در آب کشاورزی، نزدیک ۲۰ درصد به آب مفید کشور افزوده می شود، یعنی تقریبا ۴ برابر سیاست های مورد نظر در حوزه خانگی و صنعت و … البته دقت کنید که این مقایسه باید از جنبه هزینه های آبرسانی هم انجام شود. به نظر می رسد که هزینه انتقال، نگهداشت، تصفیه و بازیافت آب آشامیدنی بسیار بیشتر از آب صنعتی و کشاورزی باشد. پس از گردآوری این اطلاعات باید دید که کاهش مصرف در کدام یک آسان تر (شدنی تر) و کم هزینه تر است.
    در یک اقتصاد متعارف، بهای هر کالایی باید نشانگر کمیابی آن باشد. طلاگران است، چون افزون بر ویژگی های فیزیکی و شیمیایی فلزی که دارد (مثلاخوشرنگ است، آسان شکل می گیرد و ماندگار است، یعنی در شرایط معمولی و حتی رطوبت بسیار بالا، زنگ نمی زند)، بسیار نسبت به دیگر عناصری که این ویژگی ها را هم ندارند، کمیاب است. با این منطق، آب شیرین هم باید در شرایط کنونی ما قیمتی باشد. اما آیا چنین علامتی (سیگنالی) به مصرف کننده داده می شود؟ خوشبختانه همه رسانه ها به طور مرتب دارند این کمیابی را یادآوری می کنند. اما آیا کافی است؟ حرف نهایی را شیری می زند که هرگاه شهروندی آن را باز می کند، آب خوردنی و پاک از آن جاری است. شاید کشاورزانی که رودهای خشک شده را می بینند و حقابه محدودی دارند، این کمیابی را بیش از شهرنشینان حس کنند. از سوی دیگر متاسفانه در جریان هدفمندی یارانه ها کمتر از همه به موضوع بهای آب پرداخته شد. در حالی که همه شواهد نشان می داد که وضع ما در این حوزه از همه بدتر و نگران کننده تر است. مشکل این است که الگوی رفتاری شهروندان ما در مصرف آب به همین دلایل تغییر کرده است. کمتر کسی است که به سبب گرم تر شدن میانگین دمای کشور و بیشتر شدن تعداد روزهای گرم سال هر روز دوش نگیرد.
    چند سال پیش، یافته های پژوهش یکی از مراکز بسیار معتبر سلامت آمریکا نشان داد که دوش گرفتن هر روزه به ویژه با آب گرم به سلامتی آسیب می زند، چون باکتری های مفید پوست بدن را نابود می کند و می برد! پیشنهاد پژوهش این بود که در ماه های گرم سال، حداکثر یک روز در میان و در ماه های خنک، حتی هفته ای دو بار دوش گرفتن کافی است. برای رفع آلودگی های روزانه بدن هم می توان فقط مواضعی مانند دست ها، پاها و سر و گردن را شست. آیا شایسته نیست که صداوسیما و جامعه پزشکی کشور این موضوع مهم را با بسامد بسیار بالابرای مردم تشریح کنند؟ آیا بهتر نیست که تصمیم گیران و مسوولان به شکل نمادین هم که شده، سهمیه بندی منطقی منطقه ای را دست کم برای آب شرب شهرها اجرا کنند، همان گونه که برای کشاورزان پایین دست رودها و سدهای کشور عمل می شود.
    نکته دیگری که وجود دارد تغییر فرهنگی است که در شهروندان ما بروز کرده است. می دانید که میانگین عوارض سالانه زندگی در یک واحد مسکونی در شهر تهران هزار تومان در برابر هر متر مربع و این رقم ناچیز مهم ترین منبع درآمد پایدار برای شهرداری است. یعنی صاحب یک آپارتمان صد متری سالانه تنها
    صد هزار تومان عوارض به شهرداری می پردازد برای همه خدمات بسیار گسترده و گوناگونی که می گیرد، آن هم با کلی خواهش و تمنا و التماس شهرداری با تبلیغات فراوان و تعیین جایزه های نفیس! عوارض مالکیت خودرو با آن همه آلایندگی های گوناگون مانند حق بیمه، برای خودروهای فرسوده تر و کهنه تر کمتر از خودروهای کم مصرف و مدرن امروزی است! یعنی مردم هم تشویق می شوند از خودرو قدیمی استفاده کنند. این رقم ها در مقایسه با شهرهای دیگر جهان چنان ناچیز است که دست کم باید ۱۰ برابر شود تا هزینه های شهر تامین شود. شهرداری که از پول نفت سهمی ندارد. در همه ۲۵ سال گذشته، متاسفانه به طور میانگین حدود ۸۰ درصد درآمد خود را از فروش آسمان شهر در قالب تراکم ساختمانی تامین کرده که عرصه زندگی و نفس را بر همه تنگ کرده و ناپایدارترین نوع درآمد است. آیا می دانید که تهران اکنون ۵۵۰ هزار واحد مسکونی خالی دارد که هر روزه فزون می شود، یعنی پتانسیل فاجعه آمیز افزایش جمعیت بیش از ۲ میلیون نفر به ۵/ ۸ میلیون نفر کنونی؟ آیا چنین شهری دیگر جای زیستن است؟ جالب اینجاست که خدمات شهرداری جلوی چشم همه است، همه می بینند که زمین ها سبز می شود، بزرگراه ها و خیابان ها ساخته و تعمیر می شوند، حمل ونقل عمومی گسترش می یابد، شهر تمیز و زباله ها به موقع جمع می شود و …، ولی باز خیلی از مردم نمی خواهند هزینه زندگی در شهر را بپردازند، در حالی که به راحتی ۱۰ برابر همان پول یا بیشتر را فقط برای حرف زدن با تلفن همراه می پردازند که واقعا نمی دانم سودی هم می برند یا جلوی زیانی را می گیرند! این چرخه باطل افزایش جمعیت و مطالبات آن و سپس گسترش شهر و خدمات شهرداری تا کجا می خواهد ادامه یابد؟ در حالی که هنوز بیشتر کلان شهرهای ما سامانه فاضلاب، تصفیه پساب و گردآوری و بازیافت آب های روان ندارند.
    یکی از جامعه شناسان مطرح می کند که حاشیه نشینان شهرهای بزرگ هم حق زندگی دارند و شهرداری ها باید همان خدمات متعارف را به اینها هم بدهند. نباید شهرهای بزرگ را برای مهاجران جذاب کرد. اگر این علامت به مردم دیگر نقاط کشور داده شود که با آمدن به شهر، خیلی زود دارای آب، برق، تلفن، گاز و راه و حمل ونقل عمومی می شوند و هزینه چندانی هم برای آن نمی پردازند، مگر دیگر می توان جلوی سیل مهاجران را گرفت. به ویژه که عمده اشتغال و درآمد هم در شهرهای بزرگ است. می دانید که خالی شدن سرزمین های مرزی و حاشیه نشینی در شهرهای کشور چه هزینه های سنگین سیاسی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی برای همه دارد. هدف اصلی از ساخت سدها تامین برق نیست، بلکه نگهداشت و بهره برداری مناسب تر از آب است. به گونه ای که حدود ۲۰ درصد توان تولید برق کشور، آبی است و آن هم ذخیره احتیاطی روزهای اوج مصرف. جالب است که به سبب طولانی شدن همیشگی زمان ساخت پروژه های زیرساختی سترگ ملی مانند سدها (با میانگین حدودا ۹ ساله!) که در اثر محدودیت و کم شدن مستمر بودجه عمرانی کشور است (که ریشه آن هم در متمرکز و بزرگ شدن هر ساله دولت و در نتیجه، تخصیص بیشتر بودجه به هزینه های جاری است)، افزون بر آثار تورم مزمن در بالارفتن هزینه ها، در بسیاری موارد، پولی هم سرانجام برای احداث شبکه های پایین دستی سدها و تامین آب پایین دست نمانده که اکنون دیگر همان رودخانه سابق را هم ندارند! چرخه باطلی است که نقض غرض می کند و همه ارزیابی های اقتصادی- اجتماعی- زیست محیطی را برهم می زند. چرا که ما همیشه شیفته ترین هاییم: بزرگ ترین سد خاورمیانه، بلندترین سد کشور، درازترین طول تاج تاریخ سدسازی جهان! آیا چون سدسازهای خوبی هستیم، باید در هر دره تنگی سد بسازیم، شاید روزی آبی جمع شود!
    ما حجم عظیم آب های شیرین رودخانه های محدودمان را دودستی در پشت سدها در معرض نور شدید خورشید گذاشتیم تا پس از چند سال آمار دهیم که فلان درصد از آب های سطحی ما هر ساله بخار می شود! بگذریم از آثار کشف شده و نشده باستانی، روستاها، زمین های کشاورزی، جنگل ها و مراتع بی نظیری که زیر آب مدفون شدند؛ مردمی که از سرزمین های نیاکان خود آواره شدند و کار و خانه خود را از دست دادند، خاطرات و آرامستان هایشان زیر آب رفت.
    اگر به تصاویر ماهواره ای دریاچه ارومیه در ۲۰ سال بنگرید، مرتبا از آب دریاچه کم می شود و اطراف آن سرسبزتر از کشت زارها. ولی دیر نیست که شوری مانده در بستر دریاچه، سبزی مزارع را سفید کند و حتی مردم شهرهای نزدیک را ناگزیر از مهاجرت. همه این مزارع یا از آب چاه های عمیق سیراب شدند یا از دست کم ۲۳ سد یا بندی که در دو دهه گذشته بر رودهایی زده شد که به دریاچه می ریختند. کاهش بارندگی ها و خشکسالی هم مزید علت شد و این فاجعه را دامن زد. هیچ مطالعه یا محاسبه ای نشده که منافع این فعالیت های کشاورزی را با هزینه های گوناگونی مقایسه کرده باشد که خشکی دریاچه برجا می گذارد. مگر عقلانیت اقتصادی جز حساب سود و زیان است؟ تازه بهای بالای فرآورده های باغی و کشاورزی هم نشان می دهد که با همین نهاده های ارزان هم بسیار ناکارآمد کشت می کنیم، چه رسد به روزی که قیمت ها واقعی شود. تئوری کوتاه مدت بودن جامعه ایران در این جا هم خیلی خوب به کار می آید. تاریخ پرنشیب وفراز چندهزارساله ما که پر از دست به دست شدن و یغمای اقوام داخلی و مهاجمان بیرونی بوده، چنان در ناخودآگاه جمعی ما رسوخ کرده که باورمان شده که برای میان مدت هم نمی توان روی ثبات این کشور حساب کرد. تا می توانی باید در زمان محدود عمر، بار خود و فرزندانت را ببندی، از هر راه که شده، اما سرعت چرخش روزگار همه ما را غافلگیر کرد و داریم حاصل ندانم کاری ها یا سودجویی های خود را در زندگی این جهانی می بینیم.
    آبی که در صنعت به کار می رود عمدتا یا برای ترکیب های شیمیایی است یا برای خنک کردن سامانه های حرارتی. کارکرد دوم، دمای آب را بالامی برد و چون به محیط پیشین (آب جاری) بازمی گردد، آثار زیست محیطی زیان باری دارد. این است که بهتر است چنین صنایعی در نزدیکی دریاهای آزاد راه اندازی شوند. متاسفانه در مکان یابی بسیاری از این کارخانه ها در کشور به این موضوع توجه نشده است. آب کشاورزی هم چون به کودهای شیمیایی و آفت کش ها آلوده می شود، پاکی خود را از دست می دهد. در بیشتر این موارد می توان از تجربیات گرانبهای جهانی به عنوان میراث انباشته شده دانش بشری بهره برد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شانزده − چهارده =

پست بعدی

کولر گازی و روش های آزمون کولر گازی

ی خرداد ۳ , ۱۳۹۴
کولر گازی درصنعت تهویه و تبریداز جایگاه خاصی برخوردار است زیرا به سرعت از گرمای محیط می‌کاهد. برخلاف کولرهای آبی، رطوبت را افزایش نمی دهد. ازاین جهت برای محیط های شرجی بسیار مناسب است. کولرهای گازی معمولا در دو مدل ساخته می شوند: کولرهای یک تکه یا پنجره‌ای کولرهای دو […]
کولر گازی-اسپیلیت-دو تکه-خرید کولر