شتابزدگی روحانی برای نجات دریاچه ارومیه نگران کننده است

انگار قرار است در حوزه محیط زیست، در همچنان روی همان پاشنه بی تدبیری بچرخد ! با نزدیک شدن به زمان انتخابات،‌۸ کاندیدای اصلاح طلب و اصولگرا که البته ساعاتی قبل تعدادشان به ۶ نفر تقلیل یافته برای جلب آرای مردمی به نفع خود هر روز و هر ساعت وعده هایی می دهند که تجربه چند دهه اخیر ثابت کرده بسیاری از این وعده ها تا ابد در حد وعده باقی می ماند و هرگز به عمل نمی رسد

وعده هایی در مورد ایجاد اشتغال و رفع بیکاری و رفع مشکل مسکن و زنان و آزادی بیان و …. اینها همه چیزهایی است که من نگارنده نیز همچون بسیاری از جوانان این مرز و بوم سالهاست می شنویم ولی نتیجه جز “هیچ”،‌ چیزی نبوده است.

از اینها که بگذریم باز هم تجربه ثابت کرده که هرگاه دولتمردان ایرانی از هرکجا کم و کسری آوردند، بی محابا از منابع طبیعی که سرمایه و پشتوانه نه فقط نسل امروز که نسلهای آتی این سرزمین نیز می باشد، نابجا هزینه کرده اند و این هزینه کردها چه آسیبها که به پیکره طبیعت این مرز و بوم و پایداری بوم شناختی این سرزمین وارد نکرده است.

یک روز فروش بکر ترین جنگلهای شمال برای تامین هزینه ساخت آزاد راه تهران – شمال و تامین مسکن پرسنل سازمان جنگلها و مراتع ( برای مورد دوم مستندات موجود است !)و دگر روز، واگذاری های متعدد در قالب طرحهای باغشهر و باغ ویلا به بهانه های گوناگون چون تامین مسکن عموم! اما انگار تجربه ۳۰ سال گذشته به قدر کافی عبرت انگیز نبوده که حالا آقای حسن روحانی نیز برای نجات دریاچه ارومیه فروش زمین های در طول مسیر انتقال آب از خزر به ارومیه را پیشنهاد می دهد!

حسن روحانی: من به فدای چشم های شما مردم ارومیه

حسن روحانی دیروز در جمع مردم ارومیه همچون دیگر همتایان خود که در این چند روزه وعده نجات دریاچه ارومیه را داده اند گفت: من به شما قول می‌دهم که اگر بار مسوولیت اجرایی کشور را بر دوش من قرار دادید، در اولین روز دولت، حل مشکل دریاچه ارومیه در دستور کار قرار خواهد گرفت. به گزارش ایسنا حسن روحانی در جمع هواداران خود در ورزشگاه شهید آهندوست ارومیه در جواب فریاد هواداران خود مبنی بر این‌که دریاچه ارومیه احیا باید گردد، اظهار کرد: شما گفتید دریاچه ارومیه را با اشک چشمتان پر می‌کنید؟ من به فدای چشم‌های شما.

او با اشاره به این‌که در مرکز مطالعات استراتژیک مدت‌هاست کارگروه ویژه‌ای برای حل مشکل دریاچه ارومیه تشکیل داده‌ایم، افزود: اولین بررسی‌ها به ما می‌گوید اگر خدای ناکرده دریاچه ارومیه خشک شود، زیست ۱۴ میلیون نفر در معرض خطر قرار خواهد گرفت و آن‌وقت ریزگردهای نمک تمام زمین‌های کشاورزی کشور را نابود خواهد کرد.

روحانی با بیان این‌که باید آب دریاچه خزر به ارومیه منتقل شود، خاطرنشان کرد: من به شما قول می‌دهم که در دولت تدبیر و امید، احیای دریاچه ارومیه، جزء اولین برنامه‌هایمان باشد.

او توضیح داده: پیش‌بینی محاسباتی اولیه ما این است که انتقال آب از دریاچه خزر به اردبیل و تبریز و سپس ارومیه دو تا دونیم میلیون دلار خرج دارد، اما با ایجاد دریاچه‌های مصنوعی در مسیر راه و فروش زمین‌هایی که از آن حاصل می‌شود، بیش از ۷۰ درصد مخارج قابل تامین است که این مطالعات در دولت تدبیر و امید مورد بررسی دقیق قرار خواهد گرفت و در هر مرحله من به اطلاع شما مردم خواهم رساند که این وعده اول من به شماست.

جناب آقای روحانی !

با همه احترامی که برای جنابعالی و دیگر کاندیداهای ریاست جمهوری و دغدغه هایشان قائلم اما می خواهم چند نکته را به عرض برسانم:

اگرچه محیط زیست هیچ وقت و در هیچ دوره ای و در هیچ دولتی – از گذشته تا امروز- محوریتی در نظام برنامه ریزی و توسعه کشور نداشته و همواره نگاه به آن به مثابه یک مال مفت بوده و حتی نگاه به سازمان متولی اش نیز در حد یک فرزند ناتنی و نگاه به  متخصصان محیط زیست و طرفداران اش نیز در حد نگاه به  یک مشت کم سواد احساساتی مرفه بی درد و متاثر از فرهنگ غرب بوده، و تا سال ۸۸ نیز محیط زیست عملا جایی حتی در وعده های انتخاباتی کاندیداها هم نداشته،‌ اما امروز می خواهم ورود محیط زیست به عرصه انتخابات را حتی اگر در حد یک شعار سطحی و وعده ای غیر عملی از سوی کاندیداها هم باشد خوش بینانه – ولی همراه با ترس – به فال نیک بگیرم! به هر حال در بیابان خشک و لم یزرع، لنگه کفش هم غنیمت است. باشد روزی که میزان توجه به موضوعات محیط زیست که حیات همه مردم به آن وابسته است کمی بیش از شعارهای سطحی و وعده های غیر کارشناسی و سلیقه ای کاندیداها و مدیران و برنامه ریزان دولتی باشد.

جناب آقای روحانی!

بد نیست نگاهی به گذشته بیاندازید و ببیند اصلا علت خشک شدن دریاچه ارومیه چه بوده ؟

بارها نوشته ام که خشک شدن دریاچه ارومیه محصول عملکرد غلط یک دولت آن هم دولت نهم و دهم نبوده است. این خشکیدگی محصول بدعت غلط دولت سازندگی در ساخت سدهای متعدد و کارشناسی نشده ای بود که هر توسعه ای را در بتن و سیمان و آهن می دید و با وجود هشدارهای متعدد کارشناسان محیط زیست – که لااقل من به شخصه از سال ۱۳۷۸ به آن ورود پیدا کردم – دولتهای بعدی نیز بر این بدعت غلط و کج سلیقگی پافشاری کردند تا قله های رفیع سدسازی در دنیا را فتح کنند. فتح قله سوم سدسازی در جهان توسط دولت سازندگی و اصلاحات و اصولگرا مبارک باد بر همه! اما نتیجه همین است که اکنون می بینید. دریاچه ارومیه و دهها دریاچه داخلی کشورمان امروز قربانی کسب یکی از همین ” ترین ” های بی ارزشی شده که متاسفانه در اینجا باارزش تلقی می شود.

جناب آقای روحانی !

چندین دهه است که فریادهای کارشناسانه صدها متخصص محیط زیست و منابع طبیعی این کشور که تحصیل کردگان و نخبگان این مرز و بوم هستند به جفا و تنها به دلیل بی تدبیری،‌سطحی نگری و فقدان آینده نگری در بدنه مدیریت اجرایی دولتها نادیده گرفته شده است. هر مهندس عمران و صنایع و مکانیک و اقتصاد دان و حقوقدان و پزشک و سیاستمداری – که جملگی در جای خود محترم هستند – شده است تئوریسین و کارشناس محیط زیست و منابع طبیعی و از جایگاه پستهای سیاسی شان برای منابع و میراث طبیعی این سرزمین نسخه می پیچند! از این رو بیش از سه دهه است که قانون و قاعده مدیریت علمی منابع طبیعی در کشورمان اینگونه به هم ریخته تا امروز کشور با چنین بحرانهایی عظیم در حوزه محیط زیست مواجه باشد.

درد ما این است که نظام مدیریت اجرایی کشور در این حوزه تا به امروز بر مدار عقلانیت و تخصص و تدبیر و آینده نگری و حتی قانون گرایی نبوده  و صرفا بر مدار سلیقه شخصی مدیران و مصلحت و منافع کوتاه مدت اقتصادی و سیاسی بوده و بس! وقتی بی توجه به پیامدهای مخرب طرح های صنعتی و عمرانی و کشاورزی در منطقه ای بارگذاری بیش از حد توان و ظرفیت بوم شناختی صورت می گیرد، ‌نتیجه همین می شود که می بینید!

شعار جهاد خودکفایی در تولید گندم می دهند و مراتع بکر و جنگلهای زاگرس را تا ارتفاعات ۳۰۰۰ متری زیر شخم می برند بی آنکه به منابع آبی اش و ارزشهای دیگر این جنگلها توجه داشته باشند و یا لااقل زیرساخت های لازم برای جلوگیری از مهاجرت روستاییان به شهرها را و تداوم این کشت و کارها را فراهم کرده باشند. فرمان حفر چاههای بیشتر و استخراج بیشتر از سفره های آب زیر زمینی می دهند بی آنکه توجه داشته باشند که آینده نسل امروز و فردای ایران، با افت شدید سفره های آب زیر زمینی، ‌فرونشست زمین و حرکت آب شور به سمت فلات ایران و شور شدن آبخوانها در مخاطره است و حتی می تواند بنیانهای اجتماعی و اقتصادی کشور را در سالهای آتی دچار اضمحلال کرده و نابود کند. فرمان واگذاری و فروش و قطعه بندی جنگل و مرتع و بیابان را می دهند تا معضل مسکن را حل کنند! فرمان ساخت سدهای بیشتر و توسعه کشاورزی و معدنی و بهره کشی بیش از حد سرزمین مادری را می دهند برای رفع مشکل بیکاری و ایجاد اشتغال و جبران کمبود نقدینگی ناشی از تحریم ها و عدم فروش نفت و خلاصه جبران انواع و اقسام معضلات کشور! بی انکه مشکلی از مشکل مردم به صورت ریشه ای و همیشگی حل شود فقط این منابع ملی است که در  دستان زمین خواران و عده ای سرمایه دار از این دست به آن دست شده و جیب های گشادشان انبان پول می شود. آیا واگذاری اراضی ملی و حتی جنگلهای دست کاشت برای ساخت مسکن مهر مشکل مسکن جوانان را حل کرد و توانست قیمت مسکن را در بازار کنترل کند؟ آپارتمانی که ۸ سال پیش در یک محله متوسط شهر تهران متری ۷۰۰ هزار تومان بود امروز کمتر از ۵ میلیون تومان نیست. پس فایده این همه واگذاری ها چه بود؟

ماحصل همه این بی تدبیریها در مدیریت منابع طبیعی می شود خشک شدن دریاچه ارومیه و گاوخونی و پریشان و بختگان و … و حتی نابودی زمین های کشاورزی و رشد فزاینده بیابان زایی در کشور. ماحصل این تفکرات سطحی و به دور از منطق علمی و بدون آینده نگری می شود آلودگی هوای کلانشهرها و محاصره کشور با ریزگردها و رشد بیماریهای قلبی و ریوی و افزایش آمار مبتلایان به سرطان و مرگ و میرها.

جناب آقای روحانی

 این چه راه حلی است که برای رفع معضل دریاچه ارومیه اندیشیده اید ؟ حراج جنگل های شمال و فروش جنگل برای ساخت آزاد راهی که قرار بود ۴ ساله ساخته شود ولی اکنون ۱۶ سال است ساخته نشده بس نبود؟ واگذاری قطعات ۱۰ هکتاری در شمال ایران و واگذاری قطعات چند هزار متری برای اجرای طرح طوبی و انواع دیگر طرح های پرطمطراق برای تولید فزاینده زیتون و دیگر محصولات کشاورزی، واگذاری قطعات چند هزار متری اراضی ملی در بهترین مراتع کشور و به ویژه در استان فارس برای اجرای طرح فلاحت در فراغت مردم  بس نبود ؟ حاصل همه این واگذاری ها نه گندم و زیتون و گردوی قابل توجهی شد و نه شغل و مسکن چشمگیر برای جوانان! جوان بیچاره ایرانی همانی که بوده باقی مانده و تنها ماحصل این واگذاری ها ویلا و شهرک های مسکونی شده در قلب جنگلهای شمال و حتی جنگلهای زاگرس و بهترین مراتع و بکرترین اکوسیستم های کشور !

جناب آقای روحانی !

امروز خشک شدن دومین دریاچه آب شور جهان در کشور ما آن هم با همه هشدارهایی که از ۱۵سال پیش داده شد و همتایان شما گوش فرا ندادند و حتی بی رحمانه دریاچه ارومیه را غده سرطانی آذربایجان نامیدند و ریخته شدن آب رودخانه ها را به این دریاچه تلویحا گناهی نابخشودنی عنوان کردند حالا شده مایه ننگ کشور و بزرگترین معضل دولت و مردم. اما ننگ با رنگ پاک نمی شود.

مشکل دریاچه ارومیه محصول چند دهه بی تدبیری است یک شبه بوجود نیامده که شما و دیگر کاندیداها یک شبه حل اش کنید. طبیعت برای حل این مشکل حتی اگر مدیریتی هم قرار باشد صورت گیرد  به زمان نیاز دارد.

آقای روحانی ! دغدغه جنابعالی برای حل مشکل ارومیه و ابراز همدردی با مردمان این دیار حقیقتا قابل ستایش است. اما فراموش نکنید که وقتی ما از سالها پیش برای اعلام هشدار نسبت به نابودی این دریاچه و دیگر دریاچه ها و دیگر اکوسیستم های ایران فریاد کشیدیم دغدغه های ملی و علمی – زیست محیطی مان را ناشی از رفاه زیاد و به تقلید از غرب نامیدند و در جواب مان گفتند ” سیاست های حفظ محیط زیست و کنترل جمعیت توطئه غرب علیه دنیای اسلام  است”. چرا وقتی برای جلوگیری از بحرانهای زیست محیطی هشدار می دهیم به نقطه نظرات کارشناسی اهمیت داده نمی شود؟ چرا وقتی مشکل ایجاد شد و باز هشدار می دهیم با ابزارهای مختلف سعی در خفه کردن صدای متخصصان دارند؟ و چرا باز هم وقتی مشکل به حد بحران می رسد برای رفع آن باز هم از نظرات کارشناسان فن بهره نمی گیرند و مجدد کار خودشان را می کنند؟

باور کنید علوم زیستی هم یکی از علوم اساسی و”پایه” درجهان محسوب می شود! اینگونه نیست که آب خزر را بکشید بیاورید ارومیه و بعد هم وسط راه دریاچه ایجاد  ایجاد کنید و زمین های اطرافش را که اراضی ملی شده جنگلی و مرتعی است بی توجه به آمایش منطقه ای،‌ بی توجه به قوانین بازدارنده،‌بی توجه به ظرفیت و توان اکولوژیک منطقه و بی توجه به اهمیت حفظ تنوع زیستی و ذخایر  ژنی موجود در منطقه بفروشید و هزینه این طرح را در اورید.

کاش برای نجات ارومیه وعده ای می دادید عقلانی تر! و گرنه که تفاوت شما با بقیه در چیست؟ از سالها پیش فریاد کشیدیم. در این سالهای آخر هم که محلی و اجازه ای برای فریاد نبود با تامل و پافشاری بر دیدگاههای علمی محیط زیستی و موانع قانونی کتبا هشدار داده شد اما دریغ از ذره ای توجه و با بدترین وجه ممکن با محیط زیست و طرفداران و متخصصانش برخورد و جبهه گیری شد. بیایید وعده دهید که کمیته ای تشکیل می دهید با حضور اکولوژیستها و متخصصان محیط زیست نه سیاستمدارانی که دست بر قضا شاید مدرک محیط زیستی یا نزدیک به علوم زیستی داشته باشند و شاید حتی در طول دوران تحصیل شان به سبب داشتن پست های اجرایی هرگز رنگ کلاس و درس و کتاب را ندیده  و پایان نامه و تزشان را هم گاها کس دیگری برایشان جمع آوری کرده و فقط مدرک اش را گرفته باشند. (خدای نکرده این قاعده برای همه مدیران نیست و هنوز هم هستند افراد نخبه ای در این میان . )

باور کنید در این مملکت ۷۵ میلیونی چندین دانشکده محیط زیست و منابع طبیعی در بهترین دانشگاههای کشور و بهترین اساتید بازنشسته و در حال تدریس و بهترین مشاوران محیط زیستی متخصص در داخل و حتی خارج که دل در گروی رشد و بالندگی کشورشان دارند هستند تا شما از نظرات علمی و اجرایی شان بهره برید.

برای حل مشکل ارومیه،‌ با فروش اراضی ملی مشکلی بزرگتر برای طبیعت ایران و کیسه ای گشاد تر برای زمین خواران ایجاد نکنید. کار را به کاردان بسپارید و انتظار هم نداشته باشید که نتیجه طرح های زیست محیطی را در مدت ۴ سال ببینید.

هیچ یک از این مشکلات زیست محیطی امروز، یک شبه و چهارساله و ۸ ساله بوجود نیامده که یک شبه و چهارساله هم شود. قانون طبیعت با قانونی که شما به عنوان حقوقدان برای جوامع انسانی وضع می کنید و مردم باید تبعیت کنند و یا اگر تبعیت نکنند باید تاوان بدهند فرق دارد. طبیعت ظرفیت تحمل اش بسیار بیشتر از من و شما است. عناصر طبیعت ناملایمات و آسیبها را تحمل می کند و سعی می کند برای بقای حیات اش با آن مقابله کند. خواه جمعیت های جانوری باشد و جوامع گیاهی و خواه اکوسیستم های خشکی و آبی . اما اگر روزی به طور جدی و در نتیجه مداومت بر تخریب انسانی آسیب های ریشه ای دید به راحتی دردش درمان نمی شود. اگر برای درمان دردش مسکن های مقطعی تجویز کنید و اقدامی در جهت درمان ریشه ای درد نکنید نه تنها حکم به نابودی قطعی طبیعت داده اید که حتی عواقب اش گریبانگیر جوامع انسانی می شود که در اصلاح عامه به آن قهر طبیعت می گویند. مثل سیلاب ناشی از تخریب جنگلها. مثل نابودی دریاچه ارومیه که امروز حیات آذربایجان را تحت الشعاع قرار داده است ولی وقتی می گفتیم متهم می شدیم به سیاه نمایی و تقابل با توسعه! وگرنه ما هم شهروند و تحصیل کردگان این کشور هستیم و مانند همه خواهان جاده و سد و توسعه و پیشرفت کشورمان.

می گوییم به گونه ای از منابع بهره برداری کنید که پایدار باشد. آنچه امروز در ایران انجام می شود بهره کشی از طبیعت است نه بهره برداری پایدار ! با برنامه و مطالعات فنی لازمه عمل کنید. نه اینکه مثل برخی ها که یک شبه خواب نما شده و طرح انتقال آب خزر به کویر را اجرایی می کنند،‌ شما نیز اینگونه عمل کنید.  

در ضمن شما که حقوقدان هستید به نتایج و عواقب نقض حقوق منطقه ای و فرا ملی بودن موضوع  انتقال آب خزر هم بیاندیشید! خزر فقط مال ما نیست که ۴ کشور دیگر هم سهم دارند.  البته شاید موانع حقوقی اش را با دیپلماسی خارجی حل کردید.

شاید با صرف هزینه های گزاف آب را به ارومیه آوردید و اراضی ملی اش را هم فروختید و هزینه کردید،‌اما آیا به نابودی منابع طبیعی و ساخت وسازها در این اراضی به فروش رسیده و بارگذاری بیش از حد توان اکولوژیک در حوضه آبریز دریاچه هم فکر کرده اید؟ اصلا فکر کرده اید حقابه دریاچه سالهاست به کجا رفته؟ حقابه دریاچه در پشت سدهایی انباشته شده که توجیه ساخت شان صرفا توسعه اراضی کشاورزی بوده است. اما مگر درامد حاصل از فروش محصولات کشاورزی این منطقه که برایشان سد ایجاد شده چقدر است که حاضرید آنها را حفظ کنید و از جای دیگر اینگونه گزاف هزینه کنید؟ شاید قدری استراحت به زمین های کشاورزی و صرف این هزینه های میلیون دلاری با جذب فاینانس های ملی و بین المللی برای ایجاد معیشت موقت جایگزین برای مردم منطقه که مجبورند تولید کشاورزی شان را کاهش دهند و سپس رهاسازی بخشی از آب سدها و بعد تامین حقابه در یک دوره زمانی مشخص بتواند مشکل ارومیه را قدری حل کند و منطقه را از بحران خارج کند.

آقای روحانی!

برای اینکه نتایج طرح های زیست محیطی را به درستی درو کنید، باید صبر اکولوژیک داشته باشید. کار را ریشه ای انجام دهید و  بر مدار عقلانیت و تدبیر و با بهره گیری از نظرات متخصصان مرتبط.

بگذارید برای یک بار هم که شده احساس کنیم قرار است دولتی که شما به احتمال زیاد قرار است سکاندارش شوید دولتی است به دور از هیجانات کاذب و  طح های عجولانه برای اقناع مقطعی مردم! برای نجات مقطعی ارومیه، چوب حراج به اراضی ملی و طبیعت ایران نزنید. هیچ پزشکی برای رفع مشکلات قلبی بیمارش که نیازمند پیوند قلب است، قلب انسان سالم دیگری را بیرون نمی کشد تا بیمار خودش را شفا دهد ولی جان انسان دیگری را بگیرد. ارومیه نجات خواهد یافت اگر متخصصان را در تصمیم گیری به مشارکت بگیرید.

سبز پرس

مزگان جمشیدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

16 + 17 =

پست بعدی

شورای نگهبان با بند الحاقی ماده ۶۳ بودجه ۱۳۹۲ مخالفت کرد؛

چ خرداد ۲۲ , ۱۳۹۲
سبزپرس – گروه منابع طبیعی: پس از آنکه مجلسی‌ها با افزودن یک بند الحاقی به ماده ۶۳ لایحه بودجه ۱۳۹۲، احداث گلخانه‌ و دامداری‌ها خارج از حریم شهرها را بی نیاز به اخذ مجوز تغییر کاربری تصویب کردند، این بار شورای نگهبان مخالفت خود را با این بند اعلام کرد […]