تا عراق برای گرد و خاک کاری نکند کاری از ما ساخته نیست؛ فقط می‌توانیم دعا کنیم نیاید

امید کریمی: گرد و خاک چند سالی هست که میهمان ایران شده است. ابتدا استان های غربی ایران را فرا گرفت و دو سه سالی می شود که از تهران و مرکز ایران هم گذشته است. وعده های بسیاری هم برای کنترل گرد و خاک داده شده. اما هیچ اتفاقی نیفتاده است. گرد و خاکی که از عراق می آید و  ربطی هم به ایران ندارد. ایران پذیرفت که برای کنترل کانون های گرد و خاک در عراق هزینه کند، عراقی ها با وجود ابراز علاقه اولیه اما تا پایان کار با ایران همکاری نکردند.

پروفسور پرویز کردوانی، کویرشناس و استاد برجسته ایرانی جغرافیا می گوید برای گرد و خاک نمی توان کاری کرد و تا عراق کاری نکند فقط باید دعا کنیم که گرد و خاک بوجود نیاید.
گفت و
گوی خبرآنلاین با پروفسور کردوانی را بخوانید؛

 

از ابتدا شروع کنیم؛ ریزگرد چی هست اصلا؟

این ریزگردها مناطقی که بیابان دارده و نه کویر چون کویر یعنی نمکزار و از ان گرد و غبار بلند نمی شود. ما به نمک زار می گوییم کویر. عرب ها می کویند سبخ. انگلیسی ها می گویند ساوتلند. ولی بیابان ها هستند که گرد و خاک تولید می کنند. بیابان ها سرزمین وسیع بی آب و علفی هستند که ما می گوییم بیابان. عربها می گوید صحرا و انگلیسی ها دزرت. ما دو نوع باد در بیابان ها داریم؛ توفان گرد و غباری و توفان ماسه ای. ماسه ای همان است که به غلط می گویند شن های روان. ماسه در توفان ها نهایتا تا ارتفاع دو متر بالا می رود. چون دانه اش درشت است. ولی گرد و غبار نه. ذرات بسیار ریزی هستند کمتر از دو هزارم میلیمتر قطر دارند. چون از خاک رس بوجود می آیند. خاک رسی که می بینیم از میلیاردها ذره تشکیل شده است.

همان میکرونی است که این روزها سر زبان افتاده. پس اینها خیلی می توانند بالا بروند
بله؛ اینها هزاران متر می توانند بالا بروند و هزارها کیلومتر هم به پیش برود. در سال ۱۳۴۹ که می شود ۱۹۷۰ من ۵ سالی
می شد که استاد دانشگاه برلن بودم گرد و غبار از صحرای آفریقا آمده بود سوئد.

این توفان ها در داخل ایران کانون دارند؟
دو باد است که کشور ما را از خ
ارج تهدید می کند؛ یکی همین گرد و غباری است که از کشورهای عربی می آید و یکی هم سیستان و بلوچستان است.

همان بادهای ۱۲۰ روزه؟
بله؛ این بادها از اقیانوس هند به سمت شمال می رود. می رود به سمت کوه های هیمالیا. آنجا تقویت می
شود. از آنجا می آید در دره هرات. بعد می آید تایباد. تایباد ته باد است. بعد هم به خواف و برآباد می رسد. در این دو منطقه روی بام ها آسیاب بادی بود. اینجا مرکز باد است. شدت باد اینجاست و درخت ها کج هستند. مانند منجیل. این باد از شمال شرق وارد کشور می شود تا نزدیکی بیرجند می آید اما بعد تغییر جهت می دهد؛ ‌از شمال شرق به جنوب غرب. از آنجا می رسد به نهبندان. اما اینجا توی دره ای می افتد. اینجا هم آسیاب بادی است. اینجا دوباره شدت می گیرد و از شمال غرب وارد سیستان و بلوچستان می شود. همین بادی است که شروع می کند زمین ها را کندن. اینجا سرعتش گاه به ۱۴۸ کیلومتر در ساعت می رسد. شن و ماسه را هم بلند می کند. همان اتفاقی که در زابل می افتد. شدت باد آنقدر زیاد است که ممکن است باد موجب شود شن و ماسه پشت در خانه ها را بگیرد. برای رفتن به بام خانه ها نیاز به نردبام نیست. انباشت ماسه بسیار زیاد است و تپه ماسه ای در حیاط خانه ها درست می شود. علامت های راهنمایی و رانندگی از بین می رود. این بادها در زابل بسیار خطرناک است. اما چون به تهران نمی رسد برای کسی مهم نیست. اما امده برای تسهیل مردم کشت گلخانه ای درست کرده. اما باد همه را برده است. دریاچه هامون هم که خشک شد گرد و غبار را تشدید می کند در این منطقه. این باد بعد می رود در افغانستان. با وجود همه این خطرها اما چون به تهران نمی رسد کسی به فکرش نیست.

خب گرد و غبار هم تا به تهران نرسیده بود چندان توجهی به آن نمی شد.
دقیقا. آن همه در ایلام و خوزستان مدارس و شهر تعطیل می شود اما کسی توجه نمی کند.

منشاء گرد و غباری که از غرب می آید کجاست؟
کانون اصلی این گرد و غبار از بیابان های غرب عراق است. قسمتی از بیابان های سوریه است. مقداری از شرق اردن است. مقداری هم از عربستان است و حتی از صحرای آفریقاست. از مصر و لیبی می آید.

یعنی همه این گرد و غباری که برخی مواقع همه ایران را می گیرد از این مناطق می آید؟ کانونی داخل کشور ندارد؟
چرا؛ ما منبع گرد و غبار در داخل هم داریم اما
محلی است. گرد و غباری که می آید ۲۶-۲۷ استان را می گیرد داخلی نیست. حتی مال هورالعظیم هم نیست. اینها قشنگ از ان طرف می آید.

اما قبلا گفته اند که تالاب هایی که خشک شده اند هم کانون گرد و غبار هستند و به همین دلیل بودجه برای آنها در نظر گرفته اند.
نه اینجور نیست. اینها غبار محلی است. غبار محلی که نمی تواند تا ۱۵ هزار پا بالا برود و حتی پرواز هواپیماها را هم
مختل کند.

چرا گرد و غبار قبلا نبود و حالا هست؟
خب سال به سال اقلیم گرم تر می شود. یکی از مهمترین دلایلش این است که هر سال منطقه خاورمیانه خشک تر
می شود. در همین گرمسار خودمان یک سوم زمین های کشاورزی قابل کشت است. چون آب نداریم. وقتی نتوانیم بکاریم؛ پوشش گیاهی از بین می رود. بعد از این هم اگر ترددی باشد ماشینی رد شود یا حتی دام عبور کند باعث می شود گرد و خاک بلند شود. در عراق این اتفاق افتاد؛ در جنگ امریکایی ها در بیابان ها خیلی تردد کردند. خاک بیابان ها لَخت شد. به همین خاطر باد که می آید خاک را از زمین بلند می کند و به سمت شرق می برد.

اما گفته شده است که تمام هورهای عراق خشک شده و بعد هم شده اند کانون گرد و غبار.
نه اینطور نیست. مثال می زنم برایتان؛ ما رودخانه کر را داریم. این رودخانه نهایتا به دریاچه تشک یا بختگان می رسد. کف این دریاچه چون کم آبی بوده است گیاه هم سبز شده. سه سال پیش من نیریز دعوت شدم. رفتیم محل. انجا گرد و غبار نداشت. اما اطراف نیریز معدن سنگ است.
برای انتقال سنگ های این معدن به شیراز باید دریاچه نیریز را دور بزنند. اما مسیر طولانی می شود. پس از وسط دریاچه خشک شده عبور می کنند. همین عبور و مرور باعث می شود از دریاچه گرد و غبار بلند شود. مثل ریزگردهای عراق. اما دریاچه تشک که ماشین در آن تردد نکرده اصلا ریزگرد ندارد. در عراق هم همین شرایط حاکم است؛ مثلا جایی بوده که دجله و فرات به ان می ریخته و حالا خشک شده است اگر تردد باشد خب گرد و خاک هم از بلند می شود اما اگر تردد نباشد این اتفاق نمی افتد. هرکجا نه. مثلا در مرز هم گرد و غبار نداریم. اینکه می گویند برویم لب مرز درختکاری کنیم و … فایده ای ندارد. رود کرخه را بسته اند؛ جنگل و آب هم هست. بخش عراق با اینکه آتش زده اند اما هنوز پوشش گیاهی دارد و از آن ریزگرد بلند نمی شود.

این گرد و غبار برای آنها به اندازه ما نیست؟
چرا اتفاقا در بغداد هم خیلی اذیت می کند اما صدایش درنمی آید. با این حال بیشتر ضررش برای ماست.

چند سال پیش ایران چند دور مذاکره با عراق داشت تا موضوع گرد و خاک را به نتیجه برساند. اما تاحالا که اتفاقی نیفتاده است.
بله اعتبار هم گذاشتند. رفتند دیدند اما نگذاشتند تمام منطقه را ببینید. چون مسایل امنیتی بود آنجا. یک جایی به آنها نشان دادند. وقتی دیدند اجازه نمی دهند کار پیش برود برای عراقی در اهواز کلاس گذاشتند و چند جا هم آنها را گرداندند. البته ما در ایران جایی را نداریم که گرد و غبار از آن بلند شود. اما مناطقی داریم که تثبیت ماسه کرده باشیم. همان جاهایی که درخت تاغ کاشته اند. یا مالچ پاشیده اند. ماسه روان بوده است که تثبیت کرده ایم. هرچند اشتباه است.

همان ماجرای بیابان زدایی؟
بله از دهه ۴۰ شروع شد. رفتند از ترکمنستان بذر گیاه تاغ آوردند در جنوب سبزوار در منطقه ای به اسم حارث آباد. اینجا تپه های ماسه ای بود. کاشتند. گمان می کردند در ایران بذر تاغ نیست. در بیابان لوت بود. بعد در ابوزیدآباد کاشان کاشتند. آنقدر برای تاغ تبلیغ کردند که مردم می رفتند شبانه در زمین هایشان تاغ بذر تاغ می پاشیدند. اما بعد هرجا که تاغ سبز شد دولت دست گذاشت روی آن و گفت زمین دولتی است در حالی که زمین زراعی بود. منطقه ای که ۵ هزار گوسفند پرورش می داد دیگر نمی توانست ۲۰ راس هم پرورش دهد. چون زمین برای چریدن نداشت. خلاصه هرجای ایران ماسه ای بود رفتند تاغ کاشتند. تاغ قنات ها را خشک کرد. پوشش گیاهی مناطقی که بود را از بین برد. بیماری های بین انسان و حیوان زیاد شد. چون زیر تاغ لانه موش شد. موش فذله می گذاشتند و پشه دور آن جمع می شد و این هم به انسان می زد. به همین دلیل پس از انقلاب مردم ریختند زمین هایی که تاغ کاری کرده بودند را از بین بردند و به جایش باغ پسته درست کردند. در این زمینه موفق بودیم.

مالچ پاشی هم مرسوم بوده است؟
سال ۱۳۴۲ از لیبی مالچ آوردند. قیر مخلوط شده با آب است. البته ماده نمکی ممزوج کننده هم به آن می زدند تا قیر و آب با هم مخلوط شود. ابتدا در فتح آباد بویین زهرا پاشیدند. اشتباه هم پاشیدند. اما بعد این ماجرا مد شد و شروع کردند مالج پاشی. در سال ۱۳۵۶ گفتم چرا می پاشید؟ غلط است. از آن زمان تاحالا چندین بار در مناطق مختلف خوزستان مالچ پاشیده اند. اما فایده ای نداشته است. ضرر هم داشته است. من معتقدم نه تنها برای گرد و غبار نباید مالچ بپاشند که حتی در بیابان ها هم نباید مالچ بپاشند
.

چرا؟
اول اینکه گران است. شاید لیتری هزار تومان هزینه داشته باشد. یک موقع مفت بود. اما الان نه. تکنولوژی تولدی و پاشیدنش هم گران است. بعد هم حیف است؛ همین قیر دهها مشتقات دارد که می توان از آن استفاده بهتر کرد. وقتی هم که پاشیده شد بیشتر منطقه را گرم شم یکند که چون سیاه است و گرما را به خودش می گیرد. باد گرم در منطقه می وزد. غیر از این تمام حجانورانی که زیر آن خاک هستند هم از بین می برد. گیاه دو گاوی را هم خشک می کند. یعنی پوشش گیاهی اندکی که منطقه دارد هم از بین می رود. بعد هم منطقه بو می دهد. وقتی هم پایده شد کسی نباید روی آن تردد کند. یعنی در عراق باید یک میلیون هکتار مالچ پاشیده شود و کسی هم طرفش نرود. عین پشت بامی که قیر و گونی می کردند و کسی نمی توانست رویش تردد کند. غیر از این فقط ۴ سال ۵ سال جواب می دهد. بعد هم پودر می شود با باد می آید. همین ذرات معلق کمتر از دو و نیم میکرون می شود.

پس برای تثبیت خاک و مبارزه با گرد و خاک باید چه کرد؟
باید تپه های ماشسه ای را تثبیت کنند؛ یکی تثبیت بیولوژیک است یعنی یاه بکارند. مثا خوزستان. که اکر این ک
ار را بکنند هوای منطقه هم بهتر می کند.د در جایی مثل بیابان لوت باید خاک رسی بپاشند و بعد هم آب بپاشند تا سفت شودو مزایایی هم دارد؛ رنگ روشنی دارد و گرما را تشدید نمی کند. خاک رس هم در محل هست و هزینه سنگینی هم ندارد. غیر از این باید تلاش منیم این ماسه ها را حفظ کنیم. همین ماسه بادی ها راو من تاکنون ۲۸ مورد استفاده تجاری از ماسه بادی را کشف کرده ام. یبعنی در هر منطقه ای که ماسه باید باشد در آینده ثروتمندترین منطقه می شود.

این کارها برای کنترل کانون های تولید گرد و خاک در عراق مناسب است؟
گفته اند می خواهد یک میلیون هکتار از عراق را تا ۵ سال تثبیت کنند؛ سالی ۲۰۰ هزار هکتار. اول گفتند
مالچ می پاشند که من مخالفت کردم. بعد گفتند مالچ گیاهی درست می کنند. مالچ گیاهی برای یک میلیون هکتار امکان اجرا شدن ندارد. بعد گفتند درختکاری می کنیم تا جنگل درست شود. این هم نمی شود چون تا به نتیجه برسد ۱۵ سال طول می کشد. من پیشنهاد کردم که بروید شن و ریگ بپاشید. یعنی باید از طبیعت استفاده کنیم. یعنی از پوشش های بیابانی استفاده کنیم. در ایران هم داریم نمونه هایی که پوشیده از شن و ریگ باشد. یعنی شدیدترین باد و شدیدترین باران می آید و هیچ اتفاقی نمی افتد. نمونه اش از یزد به سمت بافق. ۱۰۰ کیلومتر است. این منطقه پوشیده از ریگ است؛ باد و باران می آید هیچ اتفاقی نمی افتد و فرسایش ایجاد نمی شود. حتی باد تند می آید در این منطقه نیازی به عینک زدن هم نیست چون گرد و غبار ندارد. همچنین از اردکان به سمت انارک و جندق دو طرف جاده ریگ است. اینجا شدیدترین باد هم بیاید اتفای نمی افتد و در سد پیشین در سیستان و بلوچستان هم همین است؛ شدیدترین باد هم بیاید اتفاقی نمی افتد و پس بهتر است برویم از پوشش بیابانی استفاده کنیم. ریگ چند حسن دارد؛ اولا فراوان است. در همین عراق هم ریگ فراوان است. ۲۰ رود بزرگ به عراق می ریزد. به همین دلیل مخروط‌افکنه‌شان پر از شن و ماسه و ریگ است. فقط هزینه حمل دارد. فرض هم بگیریم که نباشد به هرحال ارزانتر از مالچ و تمیز تر از آن است. در اصفهان شن و ماسه دیگر ندارد. از کوه شن و ماسه درست می کنند. حتی این شن و ماسه ارزانتر از مالچ بدست می آید. بر خلاف مالچ که نمی شود روی ان تردد کرد می توانند غلتک بزنند تا تثبیت هم شود. حتی امکان گردشگری هم دارد؛ درخت بکارند و هتل بسازند و … به هرحال یک بار برای همیشه است.

این موضوع را پذیرفتند؟
نه. اما اواخر بهمن ماه سال ۹۱ من پیامکی داشتم که در ان چنین نوشته بود: جهت مبارزه با ریزگردها یک میلیون هکتار از بیابان های عراق شن پاشی می شود. و بعد هم گفتند در گام نخست ۲۰۰ هکتار در بیابان
های کربلا.

پس بالاخره قرار هست کاری کنند.
نه. با وجود این همه اعتباراتی که گذاشتند و سفرهای متعددی هم در زمستان سال گذشته رفتند. معلوم شد که عراق جوابی نمی دهد و همکاری نمی کند. رییس سازمان محیط زیست گفت حالا که عراق اجازه نمی دهد در کشور خودمان با بیابان زایی مقابله می کنیم چون تجربیات موفقی داشتیم. امد طرحی داد که طی آن ۳ هزار میلیارد تومان به مدت چهار سال برای کنترل گرد و غبار می دهیم. تا من چنین چیزی شنیدم با رییس مرکز پژوهش های مجلس تماس گرفتم و گفتم دیناری به اینها دهید. چون این ریزگردها در داخل تشکیل نمی شود که ما بخواهیم برایش کاری کنیم. از عراق می آید. بعد هم این طرحی که برای تالاب ها داده است را سازمان ها اجرا می کنند. مثلا گفته اند جنگل کاری می کنیم. خب این کار را که سازمان جنگل ها می کند. گفتند مالچ می پاشیم. خب این کار را هم که معمولا انجام می دهد. می گویند آبیاری قطره ای ایجاد می کنیم. این کار چه ربطی دارد به گرد و غبار؟ ضمن اینکه وزارت کشاورزی این کار را می کند. گفتند سازمان هواشناسی را شرکت می دهیم. خب هواشناسی که وظیفه اش را انجام می دهد. به چه کاری سه هزار میلیارد تومان می خواهید اختصاص بدهید؟
در هشتم اردیبهشت هم رییس سازمان محیط زیست اعلام کرد اعتباراتی که برای گرد و غبار گذاشته بودند را صرف تالاب های داخلی می کنیمِ ۱۱ میلیارد تومان صرف احیا تالاب ها می کنیم. به عنوان مثال لای‌روبی رودخانه های منتهی به تالاب ها. مثلا می خواهند آبشان زیادتر شود. گزینه بعدی جلوگیری از برخواستن گرد و غبار از تالاب هایی که خشک شده است. عملیات بعدی برای انجام فعالیت هایی برای پیشگیری از تصرف زمین های اطراف تالاب ها.اعتبار دیگری برای آگاهی دادن به مردم. خلاصه اعتبار سه هزار میلیارد تومانی را می خواهند اینگونه خرج کنند. تالاب آب می خواهد. آب نیست. اگر بود که خشک نمی شد. وزارت
نیرو نمی تواند آب بدهد. چون اولویت آب در این کشور اول شرب است. بعد صنعت است. بعد هم اگر آبی ماند برای کشاورزی. پس آبی برای تالاب ها نمی ماند. اگر بود که دریاچه ارومیه خشک نمی شد. از ۹ سال پیش خشک شده است. حالا هم ۲۵ درصدش باقی مانده.
بعد هم گفتند ۵ سال وقت می خواهد تا به نتیجه برسد.

عراق کاری نمی کند؟
نه. عراق هم سر
گرم گرد و غبار نیست. مشکلات سیاسی زیاد دارد و گرد و غبار اولویت آنها نیست.

پس باید برای گرد و خاک چه کنیم؟
هیچ کاری از ما بر نمی آید. باید فقط دعا کنیم گرد و خاک نیاید. اگر بیاید کاری از ما ساخته نیست

خبر آنلاین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

15 + دوازده =

پست بعدی

هشداریک نماینده مجلس درباره اکوسیستم دریای خزر

ش خرداد ۱۸ , ۱۳۹۲
عضو کمیسیون عمران مجلس٬ با انتقاد از روند روبه رشد آلودگی‌های زیست محیطی درسواحل دریای خزر٬ گفت: اگر مسئولان هم‌اکنون به داد اکوسیستم دریای خزر نرسند به طور قطع در آینده شاهد بحران جدی در سواحل و آب این دریا خواهیم بود.  محمد دامادی در گفت وگو با خبرنگار اجتماعی […]